سی از امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه فرمود بر امت من زمانی بیاید که باطن آنها پلید و ظاهرشان به جهت طمع در دنیا آراسته باشد و خداوند را در نظر ندارند عمل آنها ریا است و از او نمی ترسند. خداوند نیز همه آنان را عقوبت خواهد کرد و هر چه دعا کنند حتی غریق مستجاب نخواهد شد.
1 - دلها مملو از خبائث و صفات رذیله می شود.
2 - مردم تظاهر به خوبیها می کنند در حالی که دلشان از خوبیها خالی است
3 - هدف از این تظاهرات فرورفتن در کثافات اخلاقی دنیا و تعینات آن است
4 - کارهای آنها اکر چه به صورت عبادت است اما برای غیر خدا انجام می شود (ریا)
5 - توجهی به عالم آخرت نخواهند داشت و از خداوند نمی ترسند.
6 - به جهت این صفات خداوند آنها را عقاب می کند به بلاهای اجتماعی از قبیل جنگ گرفتار ظلم شدن گرانی سلب برکت و.
7 - در این موقع هر چه دعا کنند حتی دعای غریق هم مستجاب نخواهد شد.
شاید از بعضی روایات استفاده شود که عمر حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف بعد از ظهور زیاد نیست؛ لذا بعضی که انتظارش را دارند، از این جهت ناراحتاند، دیگر فکر نمیکنند که یک روزِ آن حضرت، سالها میارزد.
بهحسب طمع دوستانش هزار سال هم کم است، ولی فکر نمیکنند که یک روز آن حضرت برای آنها سالها میارزد.
در محضر بهجت، ج۲، ص۴۱۵
امیدواریم این بیچارگی و ذلت و ابتلائات گوناگون شیعه خاتمه پیدا کند! در روایات فراوان آمده است که سفیانی چه فسادها و ستمها میکند، روایت از حضرت امیر علیهالسلام است. در روایاتی که از طریق ما شیعه نقل شده، آمده است که حکومت سفیانی هشت ماه و اندی بیش طول نمیکشد، ولی در این مدت کوتاه مواضع مهم را تصرف میکند و هرکس را که نام محمد و علی و حسن و حسین و فاطمه و عاتکه و امکلثوم دارند، میکشد. بعد عدهای به او میگویند: پدرهای ما گناهکار بودند که اسم ما را محمد و علی و… گذاشتهاند، ما که تقصیر نداریم؛ لذا دستور میدهد که فقط حسن و حسین نام را بکُشید، و بقیه را رها کنید.
مرحوم حاجی نوری نقل میکند: سفیانی را نزد حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف میآورند، درحالیکه عمامهاش را دور گردنش پیچیدهاند، به حضرت میگوید: یابن رسول الله! مرا نکش. بنابر این نقل، اطرافیان میگویند: کسی که این همه اولاد رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم را کشته او را آزاد میکنید؟! درهرحال، آنقدر به حضرت فشار میآورند تا اینکه میفرماید: شَأْنَکمْ؛ کار خودتان را بکنید»؛ خودتان میدانید، اختیار با خودتان، هر کار میخواهید بکنید. و بدین ترتیب، گویا حضرت اجازه میدهند که او را بکشند و سرانجام او را میکشند.
علائمی اعم از حتمیه و غیرحتمیه برای ظهور آن حضرت ذکر کردهاند؛ ولی اگر خبر دهند فردا ظهور میکند، هیچ استبعاد ندارد. لازمه این مطلب آن است که در بعضی از علایم، بَدا صورت میگیرد، و بعضی دیگر از علایم حتمی هم مقارن با ظهور آن حضرت اتفاق میافتد. آیا ما طاقتش را داریم که سفیانی در پنج جا مستولی شود و هر حسن و علی و…نام را بکشد، درحالیکه آنها میگویند: پدران ما اشتباه کردند و نام ما را حسن و علی گذاشتند، ما چه گناهی داریم؟! و این وضع هشت ماه طول بکشد.
خدا کند، ولو با تقیه از طریقه اهل حق و اهلبیت علیهمالسلام مخذول و منحرف و محروم نشویم. گرفتهشدن ایمان از اهل ایمان، از کشتهشدن آنها بدتر است. در روایت است که فتنههایی بر اهل ایمان میآید کقِطَعِ اللیلِ الْمُظْلِمِ؛ همانند پارههای شب تاریک».١ ما اینهمه ابتلائات را میبینیم و میگوییم: آیا فِتَنٌ کقِطَعِ اللیلِ الْمُظْلِمِ» راست است، یا نه؟! و آیا ـ نعوذبالله ـ طریقه حقۀ اهلبیت علیهمالسلام حق است یا باطل؟! با اینهمه اتفاقات که میبینیم و برای ما پیشبینی و پیشگویی کردهاند، باز هم شک و تردید داریم!
در محضر بهجت، ج۲، ص۴۲۱
آقایی نقل میکرد که در روایتی در تفسیر صافی آمده است: در آخرامان اهل بلاد همدیگر را از دور میبینند».١
ما از بعضی که اهل اطلاع بودند، سؤال کردیم، گفتند: با آلاتی نظیر، اشعه یا برق میشود آن سوی دیوار یا داخل بدن را دید، منتهی ارزان و همگانی نیست، و خودشان را نمیبینند، بلکه تنها عکسشان را میبینند. ولی آیا مقصود از این روایت دیدن با آلات است یا اینکه دیدها بهگونهای قوی میشود که خود اهل بلاد را میبینند، نه عکس آنها را؟
در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۲۶
از این خونریزیهایی که پیش از ظهور حضرت حجت علیهالسلام واقع میشود، معلوم میگردد که ظهور آن حضرت مانع از خونریزی است، چون همه طوعاً یا کرهاً (خواسته یا ناخواسته) تابع آن حضرت خواهند شد. و نیز معلوم میشود که آنقدر باید ظلم و خونریزی صورت بگیرد که برای همه روشن گردد که مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْراً؛ زمین از جور و ستم پر شد»١ و همه اهل زمین در هرکجا که باشند احساس کنند سایه ظلم و جور بر سر آنهاست و همه جهانیان حتی کفار، در فشار ظلم و ستم به سر ببرند و به انتظار نجات و ظهور فرج و مصلح باشند.
ائمه ما علیهمالسلام در روایات به ما خبر دادهاند که: خیلی از اهل ایمان و عقیده در اثر ابتلائات برمیگردند».٢ خدا کند ایمان ما تا آن وقت باقی بماند، وگرنه اگر ظهور هم نزدیک باشد، ولی ایمان ما زائل شده باشد، دیگر ما را چه با ظهور آن حضرت و حضرت را چه با ما؟!
آیتالله بهجت قدسسره در جای دیگر فرمودند: برای مؤمنین تثبیت در دین و ایمان و ثبات قدم تا ظهور آن حضرت، از ظهور آن حضرت مهمتر است.
در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۶۵
از آقای کرمانشاهی ـ که آقای جلیلی بود ـ درباره وقت ظهور امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف سؤال شد. ایشان فرمودند: و اللهُ الْهادِی، وَ اللهُ الْکرِیمُ. بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.؛ خداوند، خود هدایتگر و کریم است، بعد از آنکه زمین از ظلم و جور پر گردد.»
ما نمیتوانیم تعیین و تحدید کنیم که در مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»١ چه مرتبه از ظلم و جور منظور است، ولی ظاهر این است که وقتی ظلم فراگیر و پر» شد، دیگر کار تمام است و آن حضرت ظهور میکنند؛ زیرا نفرمودند: مُلِئَتْ وَ بَقِیتْ عَلی ما مُلِئَتْ؛ پر شود و بر آن حالت باقی بماند»، بلکه فرمودند: مُلِئَتْ» و این امر یعنی مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» در این زمانه مستقر شده است، بهطوری که الآن یک وجب از زمین، از ظلم و جور خالی نیست. ولی ما نمیتوانیم تحدید و مشخص کنیم که مقصود چه مرتبهای از مُلِئَتْ» منظور است؛ زیرا تمام خصوصیات وقت ظهور تعیین نشده است، و همه علامتهایی که برای ظهور تعیین کردهاند واقع نشده است، از اینجا معلوم میشود که آن مرتبه از مُلِئَتْ» هنوز تحقق پیدا نکرده است.
واقعاً ما مسلمانها، هنوز پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از دنیا نرفته، چه به سر خودمان آوردیم! آن هنگام که آن حضرت دستور فرمود: دوات و کاغذ بیاورید، تا وصیت کنم، و بزرگان ما (بزرگان عامه) گفتند: إِن الرجُلَ لَیهْجُرُ!؛ این مرد هذیان میگوید!».٢
در محضر بهجت، ج۲، ص۱۵۴
مهمترین دعا در اعتکاف، دعا برای ظهور و فرج
زمانی مرحوم شیخ ابراهیم حائری در مسجد کوفه معتکف بود، حضرت غائب علیهالسلام را در خواب دید، حضرت به او فرمود: اینها که در اینجا معتکفند، از خوبان و صلحا هستند، ولی هر کدام حاجتی دارد: مال، عیال، خانه، قضای دین، رفع کسالت و مرض و…، ولی هیچکس به فکر من نیست و برای ظهور و فرج من بهطور جدی دعا نمیکند!
گویا حضرت علیهالسلام از ما میخواهد که اعتکاف و توسل و دعایمان برای خصوص فرج و ظهور آن حضرت واقع شود، ولی ما به او خطاب میکنیم که: عالم زدست رفت، تو پا در رکاب کن». و یا اینکه میگوییم: ای یوسف زهرا، بیا». غافل از اینکه او هم از خدا میخواهد که بیاید. مگر آمدن او به دستِ اوست که از او میخواهیم از زندان بیرون بیاید؟! بلکه همه باید از خدا بخواهیم تا اذن دهد او ظهور نماید. خود او هم منتظر امر خدا و الهامات خداست تا ظهور کند و خود را معرفی کند، و از غریبی و درماندگی نجات یابد؛ زیرا گرفتاری او، گرفتاری همه بشر، و نجات و فرج او نجات همهی بشر، و نجات و فرج او برای همه است.
این اواخر بهنوعی احساس میکرد که ظهور نزدیک است و امکان دارد طول نکشد و واقع شود و بایدکاری کرد که به تأخیر نیفتد. باید آمادگی باشد. خیلی حالت انتظار در ایشان مشهود بود. حدود یک ماه، چهل روز قبل از وفات، این دستش را روی دست دیگرش میساباند و میفرمود: خروج سفیانی یکی از علامات حتمیه است. بعضی از علایم ظهور ممکن است که یک مرتبه ظاهر بشود و یکروزه تمام شود و بعضی هم حذف و کنسل شود، ولی سفیانی دیگر از علامات حتمیه است. آن را باید چگونه تحمل کرد؟! خدا رحم کند!». محدوده زمانی برای ظهور معرفی نمیکرد، ولی میفرمود که ما باید دعا کنیم که به تأخیر نیفتد. دعا کنیم که نزدیکتر بشود. دعاها مؤثر است. آیا نباید در فکر دعا باشیم؟
درباره این سایت